خب می دانی که من با تصویرسازی های شعری یا اصطلاحا شعروگرافی از ریشه، مخالفم. شعر را که وحشی است و دودآسا می خواهد در بند کند و رنگی کند و شکل بدهد بهش. این کاز خب، خوب نیست.
ولی گرافیک های اقتباسی از اشعار را دوست دارم. این می شود یک جور الهام گرفتن که بد است نه بی حساب کتاب.
اگر مصرع، این همه، محوریت و مرکزیت نداشت کار اصولی تر می نمود.
نباید نگویم که کار برایم کمی ته رنگِ عاشورایی هم داشت. جا دارد بهش فکر کنم و این نگاهم را فرموله شده تر برایت بگویم.
روی هم رفته، کار را پسندیدم و دوست داشتم.
ببخشید که لحنم شد شبیه این سرویراستارها یا دبیرهای سرویس.
چه کار خوبی از آب در آمده.
کلی لذت بردم.
خب می دانی که من با تصویرسازی های شعری یا اصطلاحا شعروگرافی
از ریشه، مخالفم.
شعر را که وحشی است و دودآسا
می خواهد در بند کند و رنگی کند و شکل بدهد بهش.
این کاز خب، خوب نیست.
ولی گرافیک های اقتباسی از اشعار را دوست دارم.
این می شود یک جور الهام گرفتن که بد است نه بی حساب کتاب.
اگر مصرع، این همه، محوریت و مرکزیت نداشت کار اصولی تر می نمود.
نباید نگویم که کار برایم کمی ته رنگِ عاشورایی هم داشت.
جا دارد بهش فکر کنم و این نگاهم را فرموله شده تر برایت بگویم.
روی هم رفته، کار را پسندیدم و دوست داشتم.
ببخشید که لحنم شد شبیه این سرویراستارها یا دبیرهای سرویس.
سپاسگزارم
معتمد